فصل سوم: نواها و آواهای باستانی کلهر
پژوهش و گردآوری: یونس پرویز
پیشگفتار پژوهشی
در میان مردمان زاگرس، صدا و نغمه نه تنها وسیلهای برای بیان احساس، که حافظهای زنده برای تاریخ و زبان بوده است. در ایل کلهر، موسیقی و آواز از دیرباز نقش روایتگر تاریخ، باورها و هویت قومی را بر عهده داشتهاند. این نغمهها بازماندهای از آیینها و نیایشهای باستانی هستند که از روزگار مادها و ساسانیان تا امروز تداوم یافتهاند.
موسیقی به مثابه حافظه جمعی
در فرهنگ ایل کلهر، موسیقی و آواز تنها ابزاری برای شادی یا سوگواری نیستند، بلکه رسانهای برای انتقال تاریخ، باورها و زبان کهن این مردم به شمار میروند. سه نغمه اصلی و کهن در موسیقی شفاهی کلهر عبارتند از:
· هوره
· مور
· پایهموری
هر سه ریشه در دل مردم دارند و بینیاز از ساز و وزن مشخص، تنها با قدرت صدا و احساس اجرا میشوند.
۱. هوره: آوای نیایش و دلتنگی
هوره کهنترین و شاخصترین آواز زاگرس و نماد بیچون و چرای موسیقی کلهری است. این آواز معمولاً در خلوت کوهها یا چراگاهها و بیشتر توسط مردان سالخورده خوانده میشود. هوره نه شعر است و نه آهنگ؛ بلکه گفتوگویی درونی میان انسان و طبیعت به شمار میرود.
ویژگیها:
· واژههایی اندک و پرمعنا
· تحریرهای طولانی و لرزان
· نغمههایی از عمق سینه و گلو
ریشهشناسی:
برخی پژوهشگران ریشه هوره را در آیینهای نیایش باستانی و حتی سرودهای مغان میدانند؛نغمههایی که پیش از پیدایش موسیقی دستگاهی ایران، در نیایش آتش و طبیعت اجرا میشده است.
۲. مور: نغمه سوگ و وداع
مور (یا موره) آواز سوگواری است که بیشتر توسط زنان در آیینهای مرگ و وداع خوانده میشود. این آواز، زبانی است برای گفتوگو با درگذشته؛ آمیزهای از ناله، اشک و یادبود.
ویژگیها:
· اجرا با چشمانی اشکبار
· یادکرد نام عزیز ازدسترفته
· بیان رنج جدایی
ریشهشناسی:
واژه«مور» در زبان کهن ایرانی به معنای ناله و اندوه است و از ریشهای مشترک با واژگان مادی و پارسی میانه سربرآورده. مور تنها یک آواز نیست، بلکه بازمانده آیینی کهن است که از روزگاران پیش از اسلام تاکنون به شکلی سینهبهسینه انتقال یافته است.
۳. پایهموری: روایت عشق و حماسه
پایهموری در میان مردم کلهر جایگاهی میان هوره و مور دارد. از نظر مضمون، نه کاملاً سوگگونه است و نه نیایشی محض، بلکه روایتگر احساسات انسانی، عشق و دلدادگی است.
ویژگیها:
· روایت داستانهای عاشقانه و حماسی
· آوازی نرم و کشیده
· ساختار منحصربهفرد:
· آغاز آرام و پیوسته
· میانه با لرزشهای خفیف و تحریرهای گلویی
· پایان با آهی بلند یا صدایی رو به خاموشی
۴. ساز و آوا: نقش محوری صدای انسان
در موسیقی باستانی کلهر، ساز نقش اصلی را ندارد. صدای انسان، ساز طبیعی این سرزمین است.
ویژگیهای اجرا:
· بیساز (آکاپلا)
· استفاده از نفس و حنجره
· همراهی گاهبهگاه با «بلور» (نوعی فلوت چوپی)
این بینیازی از ساز، نشانه خلوص و سادگی موسیقی کلهر است که همواره با طبیعت و انسان پیوند داشته است.
۵. جایگاه اجتماعی نغمهخوانان
در ایل کلهر، خوانندگان این آواها از جایگاه ویژهای برخوردار بودهاند. «هورهخوان» یا «مورخوان» نه هنرمند به معنای متعارف، که راوی حافظه جمعی ایل به شمار میرفته است. مردم به صدای آنان گوش میسپردند، میگریستند، میاندیشیدند و آرام میگرفتند.
۶. ریشههای زبانی و پیوستگی تاریخی
بخش بزرگی از واژگان به کار رفته در هوره و مور، از زبانهای باستانی ایرانی، بهویژه مادی و پارسی میانه سرچشمه گرفتهاند.
نمونههای زبانی:
· «روژ» (روز)
· «شو» (شب)
· «سان» (سنگ)
· «ئِواره» (عصر)
این همریشگی زبانی گواه آن است که زبان کلهری و موسیقی آن از سرچشمهای واحد برخاستهاند؛ هر دو میراثدار جهانبینی باستانی زاگرساند که در آن صدا و واژه یکی بودهاند.
نتیجهگیری
نواهای هوره، مور و پایهموری، میراثی زنده از تاریخ ایل کلهر هستند؛ صدایی که از دل روزگاران ماد و ساسانی تا به امروز در کوه و دشت زاگرس تداوم یافته است. این آواها تنها موسیقی نیستند، بلکه زبان احساس، نیایش و روایت مردمی هستند که در برابر فراموشی ایستادهاند.
حفظ و ثبت این نواها نه تنها پاسداشت یک فرهنگ کهن، که بازگرداندن بخشی از تاریخ شفاهی ایران است. صدای کلهر، پژواک زاگرس است — کهن، راستین و ماندگار.
پژوهش و گردآوری: یونس پرویز
این فصل بخشی از مجموعه پژوهشی «تاریخ و فرهنگ ایل کلهر» است.
