فصل پنجم: جشنها، آیینها و میراث باستانی در فرهنگ ایل کلهر
پژوهش و نگارش: یونس پرویز
مقدمه
در گسترهٔ زاگرس، میان کوه و دشت، آیینها و جشنهای ایل کلهر نه تنها وسیلهای برای شادی و گردهمایی هستند، بلکه بخش مهمی از حافظهٔ تاریخی و هویت فرهنگی این قوم را تشکیل میدهند. آنچه امروز در گردهماییهای نوروزی گیلانغرب دیده میشود، بازتابی زنده از میراث هزارسالهٔ مردم این سرزمین است؛ میراثی که در آتش، در نغمه، در پوشش و در بناهای سنگی تداوم یافته است. هرچند ساختار اجتماعی و شیوهٔ زندگی در سدههای اخیر دگرگون شده، اما نشانههای زندهٔ این آداب هنوز در رفتار، زبان و مناسبتهای مردم کلهر باقی مانده و همچنان اهمیتِ نمادین و کارکردی دارند.
بخش اول: آیینها و جشنهای نوروزی ایل کلهر
نوروز در فرهنگ کلهر یکی از اصلیترین جشنهای سال است. این جشن، با وجود گذشت زمان و تغییرات اجتماعی، همچنان با شکوه و گستردگی در منطقه برگزار میشود. در شهر گیلانغرب و مناطق اطراف آن، آیین نوروز بهصورت اجتماع بزرگ مردمی شکل گرفته و مردم در فضای باز، دامنهٔ کوهها و دشتها گرد هم میآیند تا آغاز سال نو را گرامی بدارند.
آتش در آیین نوروزی ایل کلهر نقش مرکزی دارد: نماد روشنایی، زندگی و باززایش طبیعت. جوانان هیزم و بوتهها را گرد میآورند، آتشی بزرگ میافروزند و برخی از شرکتکنندگان از روی شعلهها میپرند. این رسم، اگرچه شباهتهایی به چهارشنبهسوری در دیگر نقاط ایران دارد، اما در این منطقه بهطور ویژه با نوروز پیوند خورده است و معنای پاکی و گذر از سختیها را دارد. روشنایی آتش بهعنوان نماد خیر و برکت در آغاز سال نو تلقی میشود.
در برخی گردهماییهای معاصر (بهویژه نوروز ۱۴۰۴ در گیلانغرب) ترکیب آتش، موسیقی محلی و پوشاک سنتی نمایی قدرتمند از هویت فرهنگی کلهر ارائه میدهد؛ مردان با پوشش سنتی مانند پانتول، شال و ستره و زنان با جامههای بلند و رنگارنگ در این مراسم شرکت میکنند. رنگها — بهویژه قرمز و سبز در لباسهای زنان — نماد زندگی و باروریاند، در حالی که رنگهای خاکی در پوشش مردان یادآور پیوند انسان با زمین است.
پنجه (پنج روز پایانی سال)
پنج روز پایانی سال در میان مردم کلهر با نام “پنجه” شناخته میشود. در این ایام خانوادهها خانه و آغل را پاک میکنند، ابزار و وسایل را میشویند و برای ورود سال نو آماده میشوند. باورهایی دربارهٔ بازگشت ارواح نیاکان در این روزها وجود داشته است و بسیاری از آیینها متأثر از این اعتقادات است؛ از اینرو پاکیزگی مکان و رعایت آیینهای خاص برای پذیرایی از نیاکان و جلوگیری از آسیب به آنها اهمیت دارد.
سیزدهبهدر و پایان نوروز
پایان نوروز در فرهنگ کلهر همانند سایر نقاط ایران با “سیزدهبهدر” همراه است. مردم در این روز به دامن طبیعت میروند، چادر برپا میکنند و روز را در کنار سبزه و رود میگذرانند. سبزهٔ نوروزی را به آب میسپارند تا با جریان رود، نحسی و سردی زمستان از میان برود. این عمل نمادی از بدرقهٔ زمستان و بازگشت کامل طبیعت به چرخهٔ حیات است.
عناصر مقدس و باورهای کهن
در باور سنتی کلهر، سه عنصر آب، خاک و آتش جایگاه ویژهای دارند. آب مایهٔ زندگی و برکت است؛ آتش مظهر پاکی و فروغ؛ و خاک پناهگاه انسان و منبع روزی. این عناصر در آیینها و زبان روزمرهٔ مردم با احترام و واژگان خاص یاد میشوند. اعتقادات به وجود نیروهای نادیدنی در طبیعت — از جمله “همزادها” یا ارواح نیاکان — نشاندهندهٔ بازماندههایی از نظام فکری کهن زاگرس است که طبیعت را زنده و برخوردار از نیروهای نهفته میدانستهاند.
میراث مادی و آثار تاریخی گیلانغرب
منطقهٔ گیلانغرب و اطراف آن دارای مجموعهای از بناها و آثار تاریخیاند که از دوران ماد تا ساسانی و دورههای پسین بازتابی از زندگی سازمانیافته و آیینی ساکنان منطقه را نشان میدهند. این مجموعه شامل کاخها، آتشکدهها، قلعهها و دژهای صخرهای است که هرکدام کارکردهای اداری، آیینی و دفاعی داشتهاند.
کاخ اربابی گیلانغرب
کاخ اربابی گیلانغرب بر فراز دشت و کنار آبگیر طبیعی قرار گرفته است. مصالح غالب این بنا سنگ و ملات گلخشت بوده و نقشهٔ معماری آن شباهتهایی با کاخهای ساسانی از خود نشان میدهد. احتمالاً این بنا مرکز اداری و آیینی محلی بوده است؛ جایگاهی که واکنشهای جمعی، تجمعات و فعالیتهایی مربوط به اقتدار محلی در آن شکل میگرفتهاند.
آتشکدهها و نیایشگاهها
ویرانههای آتشکدههایی در منطقه — که در منابع محلی با عناوینی مانند آذرگشسب و حسنزوردار شناخته شدهاند — نشاندهندهٔ حضور آیینهای زرتشتی یا پیشازرتشتی هستند. معماری این بناها معمولاً دارای تالارهایی با سقف گنبدی یا نیمگنبد بوده که آتش مقدس در آنها نگهداری میشده است. نور، آتش و طلوع خورشید در برابر این فضاها دارای معناهای آیینی خاصی بودهاند.
قلعهها، دژها و استحکامات صخرهای
قلعهها و دژهای منطقه مانند قلعهٔ سنگی گیلانغرب با چیدمان دقیق و استفاده از مصالح بومی ساخته شدهاند. این سازهها علاوه بر نقش نظامی و دفاعی، بهعنوان پناهگاههایی برای جمعیت در برابر تهدیدها و مراکزی برای نگهداری غله و ابزار عمل میکردهاند.
پیوستگی فرهنگی — زبان، موسیقی و پوشش
از دید انسانشناسی فرهنگی، آیین آتش، لباسهای سنتی و معماری سنگی ایل کلهر بیان سهوجهی یک منبع مشترک تاریخی است: حافظهٔ زاگرس. زبان و گویش محلی که ریشههایی در پارسی میانه دارد، موسیقی و نواهای محلی که بازتاب احساسات و نیایشاند، و پوشش سنتی که نمادهای بازتولید فرهنگی را حمل میکند، همگی دلالت بر پیوستگی فرهنگی و تاریخی این ایلات دارند.
جمعبندی و نتیجهگیری
جشنها، آیینها و میراث باستانی ایل کلهر نهتنها یادگار نیاکاناند، بلکه نشانهٔ پیوند عمیق مردم با طبیعت و چرخهٔ زندگیاند. از آتشِ زندهٔ نوروز تا آتشِ خاموش آتشکدهها، از سنگهای کاخ تا جامههای رنگیِ مردم، همه روایتگر روحی واحدند — روح ماندگار ایل کلهر که در دل تاریخ ایران میتپد.
