فصل دوم: از ماندانا تا داریوش

فصل دوم: از ماندانا تا داریوش؛ گذار قدرت از ماد به هخامنشی
پژوهش و گردآوری: یونس پرویز

چکیده

این فصل به تحلیل نقش تاریخی ماندانا، دختر ایشتوویگو (آخرین پادشاه ماد) و مادر کوروش بزرگ، در انتقال مسالمت‌آمیز قدرت از ماد به هخامنشی می‌پردازد. با نگاهی ژرف به روایت‌های تاریخی و شواهد زبانی، نشان می‌دهیم که چگونه این گذار، نه یک فروپاشی، بلکه تداوم تمدن ایرانی در قالبی نوین بود.

ماندانا: پیکره‌ای از خرد و پیوند

ریشه‌شناسی نام ماندانا:

  • مان (در گویش کلهری: مالکیت و تعلق)
  • دانا (خردمند و آگاه)
  • ترکیب: “دانای من” یا “دختر دانای من”

این نام، هم‌خوانی کامل با جایگاه او به عنوان تنها وارث قانونی ایشتوویگو دارد. ماندانا نه تنها نماد پیوند دو خاندان ماد و پارس بود، بلکه تجسم خرد و درایت سیاسی در یکی از حساسترین دوره‌های تاریخ ایران به شمار می‌رود.

انتقال قدرت: واقعیت در پس افسانه

نقش واقعی ماندانا:

  • میانجی‌گری بین اشراف ناراضی ماد و خاندان پارس
  • هماهنگ‌کننده انتقال مسالمت‌آمیز قدرت
  • تضمین‌کننده مشروعیت دوگانه کوروش

تحریف روایت‌های تاریخی:
روایت‌هایی مانند خواب ایشتوویگو و ماجرای هارپاگ، احتمالاً برای کمرنگ کردن نقش محوری ماندانا و ارائه تصویر مردسالارانه از تاریخ ساخته شده‌اند. در واقعیت، هارپاگ نه خائن، بلکه مجری تصمیمی بود که با توافق درون‌خاندانی ماد صورت گرفته بود.

کوروش: تبلور وحدت ماد و پارس

ریشه‌شناسی نام کوروش:

  • از ریشه “کَور” در گویش کلهری به معنای “کوه بلند”
  • پسوند “ـش” نشانه صفت یا بزرگ‌منشی
  • معنای کامل: “کوه بلند” یا “صاحب بلندی”

کوروش با بهره‌گیری از میراث دوگانه خود:

  • سرداران و مشاوران مادی را در دستگاه حکومتی جای داد
  • ساختار اداری ماد را حفظ کرد
  • فرهنگ و زبان مادی را در امپراتوری نوپای هخامنشی تداوم بخشید

داریوش: نقطه عطف در روایت تاریخی

گسست از میراث مادی:
داریوش که نسب مستقیمی با خاندان کوروش نداشت، برای تحکیم قدرت خود:

  • به طور سیستماتیک هویت مادی را از اسناد رسمی حذف کرد
  • زبان پارسی باستان را به جای زبان مادی به کار گرفت
  • روایت جدیدی از تاریخ ارائه داد که بر برتری پارس تأکید داشت

کودتای داریوش و مسئله بردیا:
بردیای ، آخرین بازمانده مشروع از تبار ماد-پارسی بود که به دست داریوش به ناحق “دروغین” خوانده شد. این برچسب‌زنی سیاسی، زمینه را برای حذف کامل میراث ماد و سلطه بی‌چون و چرای پارس فراهم کرد. شواهد تاریخی نشان می‌دهد بردیا وارث واقعی تاج و تخت بود و داریوش با کودتایی خونین او را از میان برداشت.

پیامدهای تاریخی

تداوم فرهنگی:

  • حفظ بسیاری از عناصر فرهنگی ماد در دوره هخامنشی
  • تداوم زبان مادی در مناطق زاگرس‌نشین
  • انتقال سنت‌های حکومتداری ماد به هخامنشیان

گسست سیاسی:

  • جابجایی کانون قدرت از هگمتانه به پاسارگاد و شوش
  • جایگزینی اشراف پارسی به جای نخبگان مادی
  • تغییر روایت تاریخی به نفع پارس

نتیجه‌گیری: بازخوانی انتقادی تاریخ

گذر از ماد به هخامنشی را باید نه as یک فتح، که تداوم تمدن ایرانی در قالبی جدید دانست. ماندانا در این گذار نقشی محوری داشت که تاریخ‌نگاری متأخر آن را کمرنگ کرده است. کوروش وارث راستین هر دو فرهنگ بود و تنها با روی کار آمدن داریوش بود که توازن به نفع پارس تغییر کرد.

[در تحلیل انگیزه‌های داریوش:]


اقدام داریوش برای پاک‌سازی هویت مادی، تنها یک تصمیم سیاسی نبود، بلکه پاسخی بود به یک بحران مشروعیت و نیاز به تمرکز قدرت. او و اشراف پارس، با وجود به دست گرفتن قدرت سیاسی، همواره خود را در سایه‌ی تمدن پیشرفته‌تر و ساختارهای حکومتی ریشه‌دار ماد می‌دیدند. مادها بودند که نخستین امپراتوری ایرانی را بنیان نهاده، آشور را نابود کرده و الگویی برای حکمرانی بودند. داریوش دریافت که برای استحکام پایه‌های سلسله‌ی نوپای هخامنشی و ایجاد یک هویت امپراتوری یکپارچه، باید محور قدرت و مرجعیت تاریخی را برای همیشه از هگمتانه به پارس منتقل کند. از این رو، پروژه‌ی حذف سیستماتیک مادها نه برای نابودی، که برای بازتعریف مرکز و پیرامون در جهان ایرانی و قطع پیوندهای طبیعی اشرافیت با گذشته مادی بود. او در حال بنیان نهادن دولتی متمرکز بود که در آن، هیچ مرکزی به جز پارس نباید وجود می‌داشت.


این بازخوانی نه تنها تصویر دقیق‌تری از تاریخ ایران باستان ارائه می‌دهد، بلکه جایگاه والای زنان در سیاست‌گذاری‌های کلان تاریخی را نیز روشن می‌سازد.


پژوهش و گردآوری: یونس پرویز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *