فصل دوازدهم: تداوم تمدن؛ از ساسانیان
فصل دوازدهم: تداوم تمدن؛ از ساسانیان تا شکلگیری هویت ایلی کلهر
پژوهش و گردآوری: یونس پرویز
مقدمه
بررسی ریشههای تاریخی ایل کلهر بدون در نظر گرفتن بستر باستانی و جغرافیایی زاگرس میانی، تصویری ناقص از پیشینه این قوم کهن ارائه میدهد. این فصل به بررسی پیوندهای عمیق ایل کلهر با میراث دوره ساسانی و تداوم این پیوندها در قالب هویت ایلی نوین میپردازد.
زاگرس؛ پناهگاه ایران کهن
با فروپاشی شاهنشاهی ساسانی در سده هفتم میلادی، ایران از نظر سیاسی و فرهنگی وارد دورهای دشوار شد.
زاگرس در آن زمان آخرین سنگر ایران بود؛ سنگری که نه با شمشیر، بلکه با زبان و حافظه حفظ شد. این منطقه به عنوان پناهگاهی امن، نه تنها جان انسانها، بلکه فرهنگ، زبان و آیینهای کهن ایرانی را در خود پناه داد.
مراکز تمدنی ساسانی در قلمرو کلهر
محدوده کنونی ایل کلهر در غرب کرمانشاه، یکی از کهنترین مناطق سکونت انسان در فلات ایران است. این ناحیه در دوره ساسانیان میزبان شبکهای از کاخها، آتشکدهها، قلعهها و چاپارخانهها بود.
شواهد باستانشناسی نشان میدهد نواحی گیلانغرب، قصرشیرین، اسلامآباد غرب ، جایگاه ویژهای در نظام اداری و نظامی ساسانیان داشتند. این مناطق نه تنها مراکز سکونتی، بلکه پایگاههای مهم سیاسی و فرهنگی بودند.
کاخ و آتشکده سراب گیلانغرب
در منطقه سراب گیلانغرب، سه بنای مهم شناسایی شده است:
کاخ اربابی:
در کنار چشمه پرآب سراب قرار دارد. ساختار معماری، مصالح سنگی و شیوه طاقبندی آن شباهت زیادی با کاخهای شناخته شده ساسانی در فیروزآباد و بیشاپور دارد.
آتشکده سنگی:
در سوی دیگر چشمه واقع شده که احتمالاً نقش مذهبی و آیینی داشته و در ارتباط مستقیم با کاخ بوده است.
قلعه باستانی:
در فاصله حدود شش کیلومتری این مجموعه قرار دارد که هنوز به طور کامل کاوش نشده است.
این سه اثر در کنار هم، الگویی کلاسیک از ساختار قدرت و سازمان فضایی در دوره ساسانی را نمایش میدهند: کاخ به عنوان مرکز حکومتی، آتشکده به عنوان مرکز آیینی، و قلعه به عنوان پایگاه نظامی و دفاعی.
شبکه ارتباطی ساسانی
در مسیر کرند به سرپل ذهاب،«قلعه یا زندان یزدگرد» معروف است. این بنا به احتمال زیاد چاپارخانهها و ایستگاه بینراهی بوده ،که بخشی از شبکه ارتباطی و نظامی ساسانیان را تشکیل میداده است. این شبکه نه تنها برای جابجایی نیروهای نظامی، بلکه برای انتقال اطلاعات و کالاها مورد استفاده قرار میگرفته است.
تداوم زبان و آیینها
پس از سقوط ساسانیان، کوهستان زاگرس حافظ زبان و آیین کهن باقی ماند. گویش کلهری امروزی تداوم مستقیم زبان مادی است. این گویش در تماس با زبان رسمی ساسانی، هویت خود را حفظ کرد و ویژگیهای منحصر به فردش را through centuries نگه داشت.
ویژگیهای آوایی کلهری:
- تبدیل /p/ به /v/ (آب → آو)
- حذف همخوان پایانی (سنگ → سان)
- جابجایی /l/ و /r/ (بلوط → بَروی)
- حفظ آوای /ژ/ (روز → رُوژ)
نمونههای زبانی کهن:
طاق وسان:
در گویش کلهری به معنای «طاق سنگی» است و شکل اصیلتر نام امروزی «طاق بستان» محسوب میشود.
اَلپَرگه:
نام رقص آیینی و جمعی در کلهری است (در گویشهای دیگر: هَلپَرکی) و از ریشههای hal / har و par ساخته شده است.
پیئای و ژِن:
- پی یای /piːəjæ/ ← از ریشه اوستایی paiti- به معنای «نگهبان، سرپرست»
- ژِن /ʒen/ ← از ریشه اوستایی jaini- به معنای «زن، زایشگر»
این دو واژه در گویش کلهری، نه تنها برای اشاره به «مرد» و «زن» به کار میروند، بلکه بار معنایی عمیقتری از نقشهای اجتماعی و طبیعی در فرهنگ کهن ایرانی را حفظ کردهاند.
شکلگیری هویت ایلی
با فروپاشی ساسانیان، قدرت در زاگرس به تدریج از پایتختنشینان به خاندانها و طوایف محلی منتقل شد. در این دوره گذار، هویتهای ایلی نوین شاید شکل گرفتند. ایلهایی مانند «کلهر احتمالا قدمتی کهن تر »، سنجابی، زنگنه ، گوران ، قلخانی ، جاف….. نه تنها گروههایی تازه، بلکه ادامه همان تمدن کهن ایران بودند که در قالب جدیدی سازمان یافته بودند.
آثار تاریخی و فرهنگی
کاخ اربابی گیلانغرب:
این بنای سنگی و آجری در کنار سراب مورت، مربوط به دوران اشکانی و ساسانی است. کاخ اربابی علاوه بر کارکرد مسکونی، نقش سیاسی و اجتماعی نیز داشته است. نشستهای ایلی، دیدار با سران طوایف و تصمیمگیریهای محلی اغلب در همین مکان صورت میگرفت.
قلعههای تاریخی:
در اطراف گیلانغرب قلعههای متعددی وجود دارد که از روزگار باستان مورد استفاده بودهاند. کارکرد اصلی این دژها، پاسداری از مرزهای غربی کلهر و کنترل راههای عبوری به سوی دیگر مناطق بوده است.
آتشکده میل میلگه:
در بخش حمیل از اسلامآباد غرب، بقایای آتشکدهای ساسانی قرار دارد که مردم محلی آن را «میل میلگه» مینامند. این نیایشگاه در مسیری قرار داشته که در دوران باستان، بخشی از راههای ارتباطی میان کرمانشاه، تیسفون و سرزمینهای غربی ایران بوده است.
گذار از آتشکده به خانقاه
با فروپاشی ساسانیان و گسترش نفوذ خلافت عرب، ساختار مذهبی و اداری ایران از هم گسست. آتشکدهها خاموش شدند، اما در بسیاری از نقاط زاگرس از جمله گیلانغرب، این مکانهای آیینی به شکل جدیدی تداوم یافتند. بسیاری از آنها به «پیر»، «خانقاه» یا «زیارتگاه» تبدیل شدند.
این گذار، نشاندهنده انعطاف فرهنگی و توانایی جامعه محلی در حفظ هسته اصلی باورهایش در قالبهای جدید است. خاننشینی در این دیدگاه، نه یک مرحله عقبمانده، بلکه شکل تکاملیافته مقاومت فرهنگی ایران بود.
نتیجهگیری
وجود مجموعههای کاخ، آتشکده و قلعه در گیلانغرب، همراه با پیوندهای آشکار آن با مراکز ساسانی در قصر شیرین، اسلامآباد و طاق وسان، نشان میدهد که این ناحیه در دوره ساسانی یکی از محورهای مهم سیاسی و فرهنگی غرب ایران بوده است.
استمرار حضور انسان در این منطقه تا امروز، پیوندی مستقیم میان تاریخ ساسانی و هویت تاریخی ایل کلهر برقرار میکند. گویش کلهری نه تنها شاخهای از کردی جنوبی، بلکه گنجینهای از واژگان و ساختهای باستانی ایران است.
از طاق وسان گرفته تا افعالی مانند زآن ….، همه نشان میدهند که گویش کلهری پیوندی زنده میان زبان باستانی ایران و هویت امروز مردم زاگرس است. کلهر را میتوان یکی از مهمترین گاهوارههای تاریخی ایران دانست.
این آثار نه فقط یادگار سنگ و گل، بلکه روایتگر تاریخ زندهای هستند که در حافظه مردم کلهر جاری است و تداوم فرهنگی چندین هزارساله این سرزمین را به نمایش میگذارد.
پژوهش و تدوین: یونس پرویز
