فصل هفتم: بَردیا — واپسین نگهبان میراث ماد

شاه دادگر: واپسین نگهبان میراث ماد

پژوهش و گردآوری: یونس پرویز

۱. مقدمه: جوانی که همهٔ ماد پشت او ایستاد

بردیا، فرزند کورش و نوهٔ ماندانا، یکی از محبوب‌ترین چهره‌های تاریخ ماد است.
تقریباً تمامی مورخان — حتی آنانی که از بیرون این سرزمین می‌نوشتند — قبول دارند که تمام حکومت‌های زیر نفوذ ماد، بلافاصله پس از مرگ کمبوجیه، بردیا را به‌عنوان شاه قانونی پذیرفتند و او را «شاه ماد» خواندند.

تبار ماد از طریق ماندانا

تبار پارس از طریق کورش بزرگ

همین پیوند ماد–پارس بود که در نهایت منجر به بزرگ‌ترین بحران قدرت در تاریخ باستان شد..

بردیا در جوانی به‌سبب دادگری، نرم‌خویی، مردم‌داری و بخشش شناخته می‌شد؛ صفاتی که محبوبیت او را در سراسر ماد تثبیت کرد.

۲. نخستین اقدام بزرگ: فرمان ادامه شاید کتیبه بیستون

از شاهی بردیا زمان زیادی باقی نماند، اما همان فرصت کوتاه کافی بود تا کاری کند که تا امروز بر سنگ باقی بماند:
فرمان ادامه کتیبهٔ بیستون. وهمین خشم اشراف پارس را برآورد ماد قالب بر تمدن باستان و انیگزیزه قتل بردیا.این کتیبه نه‌فقط یک سند حکومتی، بلکه بیانیه‌ای برای بازسازی حافظهٔ تاریخی و هویت ماد بود.

بردیا با این کار:

ریشهٔ شاهان ماد را دوباره زنده کرد.نمادهای آنان را در صخره‌ها حک نمودو فرّه (یا فرّه‌ور) زردشتی را به‌عنوان مهر مشروعیت شاهی نشان داداین کتیبه، شجرهٔ تصویری و نمادین پادشاهان ماد است؛ بازخوانی تاریخی یک تمدن.

۳. سه نماد بزرگ در بیستون: بازخوانی شجرهٔ پادشاهان ماد

بخش بالایی بیستون، سه نماد مشخص از سه شاه ماد را رسم شده دارد؛ سه چهره‌ای که ستون‌های اصلی دولت ماد به‌شمار می‌رفتند.

۱) فرورتیش – بنیادگذار رسمی دولت ماد

نقش نخست، در زیر پای شاه ایستاده و در حالت اسارت تصویر شده است.این تصویر با روایت‌های زردشتی و زبان‌شناسی نام او همخوان است:

«فَرَوَرتِن» = نیروی برانگیزاننده، فرّهٔ شاهی

او نخستین شاهی است که ساختار رسمی دولت ماد را پدید آورد.این نقش، نشان می‌دهد که پایهٔ مشروعیت ماد از فرورتیش آغاز شد.

۲) هوخشتره – شهریار نشانه‌گیر

نقش دوم، مردی با کمان بلند است.
واژهٔ «هو‌خش‌تره» (Haxāštra) در زبان ایرانی کهن یعنی:نشانه‌گیر دقیق.شهریار چیره‌ دست.

او بود که با حمله به آشور، امپراتوری آشور را نابود کرد و گسترهٔ ماد را به اوج رساند.
این نماد به‌روشنی نشان می‌دهد که جایگاه هوخشتره را در اوج قدرت ماد می‌دانست.

۳) استیاگ – نیزه‌دار بزرگ

نقش سوم، مردی با نیزهٔ کشیده و جنگی است.
این نماد آشکار استیاگ است — شاهی که در جوانی‌اش به مهارت شگفت‌انگیز در نیزه‌افکنی شهرت داشت.
استیاگ از خاندان شاهی ماد بود و قدرت نظامی‌اش در جنگ‌ها مثال‌زدنی بود.

این سه نماد، زنجیرهٔ پیوستهٔ شاهی ماد را می‌سازند:
فرورتیش → هوخشتره → استیاگ

۴. سه نقش حذف‌شده: کورش، کمبوجیه و بردیا

در سنت شاهی ماد و، هر شاهی نقش و سنگ‌نگارهٔ خود را درکنار نقش شاهان پیشین قرار می‌داد تا تبار و مشروعیت ادامه یابد.
پس از استیاگ، باید سه نقش دیگر اضافه می‌شد:

کورش بزرگ = جهان‌گشا

کمبوجیه = نماد خشم و قدرت

بردیا = شاه دادگر و بخشنده

اما این سه نقش نیستند. دلیلش روشن است: داریوش پس از قتل بردیا، این بخش را یا تخریب کرد یا ناتمام رها نمود.

چرا؟چون داریوش:کورش بزرگ و کمبوجیه را از تبار خود معرفی کردو بردیا را “مغِ دروغین” خواند

تا تاریخ را از آن خود و خاندانش بازنویسی کند. این حذف نمادین، بخشی از مهندسی تاریخ بود؛ تلاشی برای محو شاهی بردیا و قطع میراث ماد.

۵. افسانهٔ «بردیای دروغین» و تناقض بزرگ تاریخ

داریوش در بیستون می‌نویسد:

«بردیا، پسر کورش، پیش از من کشته شده بود. آن‌که پادشاهی کرد، مغِ دروغگو بود.»

اما این ادعا با هیچ عقل و هیچ ساختار خانوادگی ماد سازگار نیست.

اگر او دروغین بود:

چرا تمام ماد او را پذیرفت؟ چرا خواهرش اتوسا او را نشناخت؟ چرا دخترش ارتَمیس / پارمیس به پدرش شک نکرد؟ پذیرش سراسری او تنها یک حقیقت را تأیید می‌کند: او خودِ بردیا بود — ولی‌عهد قانونی، محبوب، و شاه واقعی ماد.

۶. قتل بردیا: کودتای رسمیِ اشراف پارسی

پس از مرگ کمبوجیه، قدرت طبیعی به بردیا رسید.اما برای اشراف پارسی، این یعنی ماندن ماد در قدرت.
پس همراه شدند با داریوش و بردیا را مخفیانه کشتند او را «مغ دروغین» نامیدند و تاریخ را از نو نوشتند

این نقطه آغاز به‌قدرت‌رسیدن سلسلهٔ هخامنشی به روایت داریوش است، نه واقعیت تاریخی باستان

۷. تناقض نهایی:

ازدواج داریوش با دختران کورشاگر بردیا «غاصب» و «دروغگو» بود، چگونه شد که. داریوش با اتوسا، دختر کورش، ازدواج کرد؟ و ارتَمیس /پارمیس، دختر بردیا را نیز به همسری گرفت؟

چون کورش بزرگ و خاندان ماد آن‌چنان قدرتمند بودند که داریوش برای مشروعیت نیاز داشت خون خود را با آنها پیوند دهد. شاید یک ازدواج اجباری .

این ازدواج‌ها بزرگ‌ترین سند بر حقانیت بردیا و دروغ‌ بودن روایت داریوش هستند.

۸. مرگ بردیا و سقوط ماد

با کشته‌شدن بردیا، نه‌تنها یک شاه جوان، بلکه تمام نظام ماد سقوط کرد.از این نقطه به بعد. ماد از جایگاه شاهی به قلمرو تابع تبدیل شد.ساختارهای تاریخی بازنویسی شدند. و آغاز عصر پارس رقم خورد.

فصل هشتم: سقوط ماد و آغاز پارس هخامنشی

پژوهش و گردآوری: یونس پرویز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *